میلاد سید و سالار شهیدان
امام حسین (ع):
همانا مردمى خدا را براى شوق بهشت پرستش مى کنند که این پرستش تجار است.
و همانا مردم دیگرى خدا را از روى ترس مى پرستند که این پرستش بردگان است.
و همانا مردمى خدا را از روى شکر و سپاس عبادت مى کنند که این عبادت آزادگان است و این نوع پرستش والاترین نوع عبادت است.
عود بسوزانید و دست بیفشانید که وام گذار عزت شیعه از راه می رسد.
کسی که دلش فراخنای دشت ها را می ماند و صدایش، سکوت آزادگان زمین را به فریاد می خواند.
او می آید تا دین رسول الله صلی الله علیه و آله پایمال ستم و ناجوانمردی نشود.
می آید، با چشمانی که افق های سرخ را تجربه خواهد کرد و دستانی که درخت ظلم را بارور نمی خواهد.
اوست که دهمین روز محرم را به تاریخی جاودان بدل می کند.
امام حسین علیه السلام در سوم شعبان سال چهارم هجری با ولادت خود جهان را نورانی ساخت و عطر حضور خود را در گیتی گستراند. گرچه اوج حماسه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تجلّی یافت ولی مبارزات ستم ستیزانه آن امام بزرگ منحصر به دوره قیام علیه ستم یزید نیست و در زمان پدر یزید(معاویه) نیز غیرت الهی امام حسین علیه السلام ایشان را آرام نگذاشت. به عبارت دیگر، همه دوره زندگی امام حسین حماسه و غیرت است، ولی این حماسه و غیرت در محرم سال 61 هجری همچون آتشفشان فوران کرد و بنیاد ستم را از بیخ برانداخت. امام حسین علیه السلام نه تنها برای شیعیان مظهر غیرت و شجاعت است، بلکه همه جهانیان او را به آزادگی و ستم ستیزی می ستایند.
آن حضرت حدود شش سال در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام بود و سپس نزدیک به سی سال دوره همراهی با پدرش امام علی علیه السلام را سپری کرد. پس از آن، در زمان امامت امام حسن مجتبی علیه السلام ، ده سال یاور ایشان بود و به وی بسیار احترام می گذاشت.
بعد از آن، ده سال دوره حکومت معاویه را تحمل کرد و سپس در آغاز حکومت نامشروع یزید، بیعت با او را نپذیرفت و به قیام برخاست و همراه با یاران باوفایش، در 57 سالگی به شهادت رسید.
حکایتی زیبا از امام حسین (ع) : روش پند دادن گناهکار
جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما» امام حسین علیه السلام فرمود:
پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن.
اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن.
دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن.
سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن.
چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن.
پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن.
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز توبه نیافت.
التماس دعا
منبع موج همراه
- ۹۵/۰۲/۲۲